تنها اندیشیدن به نتیجه مثبت یک تغییر ممکن است گمراه کننده باشد و هزینه تغییر را از سود آن بیشتر کند. پس باید در مورد ایجاد هر نوع تغییری در سازمان و یا زندگی فردی نخست خود را مورد پرسش قرار داد و پرسید که این تغییر چی تاثیراتی میتواند بر افراد دیگر و یا بخش های دیگر داشته باشد؟ تجزیه و تحلیل صادقانه, واقعی و اصولی این روند کمک میکند تا تمام جنبه های پیدا و پنهان آن آشکار گردد و برای هر کدام بتوان اندیشه کرد. با این فضای آشکار و واقعی است که میتوان به برنامه ریزی در مورد ایجاد تغییر و چگونگی عملی کردن آن پرداخت.
یک تغییر را نمیتوان بصورت آنی و فوری به مرحله اجرا رساند و منتظر پی آمد های دلخواسته خود بود. ممکن است که در مرحله تجزیه و تحلیل تغییر و چگونگی ایجاد آن دچار اشتباهاتی شده باشیم و یا نتوانسته باشیم تا همه را بصورت کامل و درست دریافته باشیم. پس باید در قدم نخست به اجرای آزمایشی آن پرداخت, نتایج, واکنش ها, محیط واقعی و تمام جنبه هیا دیگر ناشی از ایجاد تغییر را در نظر گرفت و بعد به اجرای کامل و یا عدم اجرای آن پرداخت. این سبب میگردد که واقع بینانه تر و اصولی تر گام برداریم و ضریب خطا را به شدت کاهش میدهد, در عین حال ضریب موفقیت را افزایش داده و ما میتوانیم با اعتماد به نفس بیشتری در روند ایجاد و برنامه ریزی تغییر گام برداریم.
اگر نمیتوانید که خود ضرورت ایجاد تغییر را بصورت کامل درک کنید, طوریکه به آن اغنا شود, پس تلاش نکنید که دیگران را به اجرا و انجام آن وادارید. گاهی دلیل ایجاد بعضی تغییرها بسیار پیچیده اند که خود فرد پیشنهاد کننده نیز بصورت کامل هدف آنرا نمیداند, بلکه یک انگیزه در ناخود آگاهش وجود دارد که انجام این تغییر را لازم میداند. در این صورت ضرور نیست که عجله کرد, بلکه همین کافی است که اندیشه آن وجود دارد, باید به آن اندیشید, پیچیدگی های آنرا کشف کرد و بعد از اینکه همه چیز واضع و مبرهن شد, زمان گام گذاشتن به مرحله انجام فرا میرسد.
تغییر خودش برای بهبود روند کارها صورت میگیرد. زمانی دلیلی برای تغییر بوجود می آید که فرایند ها و روندهای موجود پاسخگو دیگر نباشد و یا بصورت کامل نتوانند آنچه که سازمان تقاضا دارد را برآورده سازند, به اساس همین ضرورت باید به تغییر اندیشید, اگر دلیلی واقعی برای تغییر ندارید, پس ایجاد تغییر هزینه اضافی خواهد بود و یک کار اصولی و علمی نیست. همچنین باید به یاد داشت که تغییر تنها پی آمد های مثبت ندارد, بلکه در مواردی میتواند پی آمد های جانبی منفی آن بسیار برجسته باشد. یک بخش را رونق دهد, ولی به بخش های دیگر آسیب برساند.
