نه فریادی، نه نغمه یی، نه سرودی، نه سخنی، نه دوستی غیرآن فقط موج و خروش دریا وسکوت من در درونم،درآسمان صاف ابر،آفتاب و غوغای پرنده گان رنگارنگ، من در کنار ساحل تنها سکوت نموده ام.شرشرآب صاف و دیدن ماهی ها روح وروانم را به سکوت مواجه کرده،سرسبزی درختان روانم را تازه نموده اما من سکوت کرده ام.برای تو،خودم وهمه تنها سکوت ودر فکرهای عمیق وجودم غرق شده ام.به چی فکر میکنم از چی مینویسم فکر در مورد تو مرا گیچ کرده،این همه از درک و فهم من بیرون است.تنها میدانم که به تو فکر کردن مرا آرام میکند،غمهایم را فراموش میکنم.
غروب شفق لاله گون مرا به یاد تاریکی شب می اندازد،فکر کردن به تو شب تاریک را برایم سپید میکند.شب شده ومن کنار ساحل با دوست، همدم، همراز و خالقم تنها ام.آسمان را ستاره گان قشنگ ساخته و زمین را نور مهتاب.من هنوز درفکر غرق هستم فکری که بخاطر برتری ها،زیبائ ها و نعمات بیشمار او هرگز به پایان نخواهد رسید،و هنوز بیشتر خواهد شد.چه بنویسم چه بگویم در میان این همه خوبیها وزیبائ ها من غرق آنم.بزرگی آن مرا شیفته خود کرده،کاش میشد او را از نزدیک ببینم آیا من لایق دیدار آن خواهم شد؟
اشک درچشمانم حلقه شده امکان دارد به خاطر گناهان دنیوی خالق و آفریده گارم را نبینم،دنبال راه هستم دنبال راه آمرزش چه کنم؟ توبه، توبه بهترین راه است البته توبه واقعی که دیگر مرا به گنا مواجه نکند ولایق ملاقات با معشوقم شوم.خدایا بزرگی ات راچگونه به زبان بیاورم،چگونه بنویسم من در موج دریای خروشان،درآسمان زیبا،درمهتاب نورانی تو را حس میکنم و میدانم که همیشه و همه جا با من هستی.من از لحظه که چشم به جهان گشوده ام،دنبال خودم میگردم و خواستم تنها نام تو در زبانم باشد و به تو فکر کنم. خدایا برای عبادت تو، بخاطر عشقی که به تو دارم وبه یاد تو زنده ام،مرا از جمله بنده گان نیک خود قرار بده تا همیشه به تو فکر کنم وبدون گناه باشم.ای آفریده گار ای بخشنده گناهان،ای همه هستی ام که بخاطر تو باز و بسته می شود چشمانم زمین و آسمان،بخاطر تو نفس میکشم.
دعایم را مستجاب کن،
آمین!!
نویسنده: هما
:برای خواندن مقاله های قبلی فلم انکس من میتوانید پیوند زیر را دنبال نماید
