گل

Posted on at



نگردد دور گل بلبل چو بیند روی نیکویت


شود خون مشک در ناف غزال از رشک گیسویت


کند قالب تهی دایم هلال از شرم ابرویت


براید آفتاب ای مه برای دیدن رویت


نماید گوشه ابرو اگر حسن تو در شامی


اسیر نو گرفتارم در این دامم چه خواهد شد


درین گرداب غم آغاز و فرجامم چه خواهد شد


چویم مخفیا کاندیشه خامم چه خواهد شد


نمیدانم من ای مخفی سر انجامم چه خواهد شد


بکار خود چو می بینم نمی بینم سر انجامی




About the author

160