حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم

Posted on at


اصلا قرار نیست کـــه سرخم بیاورم


حالا که سهم من نشدی کم بیاورم


دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم


تا روی زخمهـــای تـــو مرهم بیـاورم


میخواستم که چشم تو را شاعری کنم


امّا نشد کــــه شعــــر مجسم بیــــاورم


دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل


می شد تــــو را دوباره به شعرم بیاورم


یادت که هست پای قراری که هیچ وقت.....


میخواستم  برای  تــــو  مریـــــم  بیاورم؟


حتی قرار بود که من ابر باشم و


باران عاشقانـــه ی نم نم بیاورم


کلّــی قرار با تــــو ولی بی قرار من


اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم


                 ......


اما همیشه  از این است٬ مردنم


باعث شود بـــه زندگیت غـــــم بیــاورم


حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم


عمراً  دوباره  رو  به  جهنّـــــم  بیاورم


خود را عوض کنم و برایت به هر طریق


از زیــــر سنگ هم شده٬ آدم بیــــاورم


بگذار تا خلاصه کنم٬ دوست دارمت


یا باز هـــم بهــــانه ی محکم بیاورم؟



About the author

fardina-rasoly

فردینا رسولی یکی ازشاگردان صنف نهم لیسه محجوبه هروی متولدسال 1999

Subscribe 0
160