لت و کوب نصرت الله اقبال(ژورنالیست) وحشیانه ترین عمل ممکن است،حالا چی جنرال سالنگی یا هرکس دیگری این عمل وحشیانه را انجام داده است. امروز اکثر صفحات اجتماعی مملو از عکس های آقای اقبال با سروروی خونین بود.وهمچنین ویدیوی که از ایشان لحظاتی پس از لت و کوب گرفته شده است. آقای اقبال در این ویدیو دلایل روشن این عمل را افشا نمی کندو فقط بسنده می کند به این که گویا چند روز قبل مطلبی را در نقد جنرال سالنگی نوشته و منتشر کرده است. مثل همیشه جمع کثیری از دوستان فسبوکی،چه برای همدردی و تقبیح این عمل و چی برای اکت های دمکرات مآبانه و برای عقب نماندن از قافله این ویدیو و عکس آقای اقبال را دست به دست منتشر کردند. کسی دنبال دلایل واقعی این اتفاق نگشت و هم جناح مقابل(جنرال سالنگی) در این مورد سکوت اختیار کرده است. اماامروز در میان انبوه پیام ها و شریک ساختن به این عکس برخوردم که روی دیگر سکه ی این واقعه را نمایش می داد. ظاهرن آقای اقبال رابطه ی نیکی با جنرال سالنگی داشته اند حالاچی شده است که کار به اینجا کشیده شده؟
من اهل گمانه زنی های مغرضانه و هم مداحانه از این نوع که شماری از دوستان در شبکه های اجتماعی انجام می دهند نیستم. اما اهل نقد بی رحمانه ی این رویه ی اجتماعی مرضگون هستم که اکثر ماها بدون تحقیق و پیداکردن مدارکی مستدل برای شکل دهی به نوعی تصمیم و عقیده در یک مورد خاص،هجوم میاوریم وبه تایید ظواهر یک ماجرا گلو پاره می کنیم و انگشت بر کیبورد می ساییم.
به این عکس توجه کنید و هم نوشته های مربوط را با دقت بخوانید:
دفاع از آزادی بیان و حقوق شهروندی کارنیک و بجایی ست اما آیا نباید برای متهم کردن یا براءت دادن یکی از طرفین دعوا مدارک کافی داشته باشیم و سبب ها را به صورت واقعی دریافته باشیم؟
آیا آنان که امروز از صبح فحش ها نثار جنرال سالنگی کردند واقعن سبب های چنین برخوردی را دریافته اند،مدرکی در دست دارند؟ نکند این ماجرا یک جنجال خانواده گی،رفیقانه،درون حزبی و گروهی و...باشد؟
من ضمن تقبیح این عمل وحشیانه، فقط خواستم اینجا بگویم که:
عجله نکنیم!
واقعیت در چنین جامعه ی فروخفته در میان راز و رمز های بیشمار،به این ساده گی به دست نمیاید.
