بازهم عجله نکنیم!

Posted on at


 

در پیوست یا نوشته ی قبلی من"عجله نکنیم!" امروز جنرال بصیرسالنگی در مورد اتهام لت و کوب یک خبرنگار در صفحه خود در فسبوک چنین نوشته است:

 


"با تاسف فراوان امروزمطا لبی را درصفحات رسانه های تصویری و تلویزیون ها مشاهده کردم که گویا من با نصرت الله اقبال برخورد فزیکی کرده باشم. شخصیت، موقعیت، و موقف رسمی من هیچ گاه به من این اجازه را نمی دهد که من یک ژورنالست ویا کس دیگری را تحدید و لت و کوب کنم. من خودرا یگانه دوست، پشتیبان و حمایه کننده مطبوعات و ژورنالستان عزیزکشورمان میدانم و همواره اهمیت، ارزش و موثریت آنها دربرملآ ساختن حقایق درذهنم مجسم است وبه همین علت برخورد، پذیرش، سلوک و روبط من با ژورنالستان عزیز. برادرانه، دوستانه وصمیمانه بوده و خواهد بود .
جریان ادعای نصرت الله اقبال طوری بوده که من به طرف محلیکه درآن دعوت بودم درحال عبوربودم. ناگهان متوجه شدم که نصرت الله اقبال با کسی درگیر است.
من صرف بالای آنها صداکردم که جنجال نکنید و دیگرماجرارا ندانستم ساعات بعد برایم گفتن که نصرت الله اقبال به آدرس شما اتهام وارد کرده که گویا وی را لت و کوب کرده باشم و بلا فاصله با این خبر نصرت الله اقبال درساعت 2 بجه شب حین صرف طعام سحری به خانه نصیراحمد علوی آمد وگفت که من اشتباهآ مطالبی را به آدرس شما درمطبوعات نشرکردم آنرا واپس میگیرم و به عنوان معذرت خواهی که همواره بنده را کاکا میگوید دستم را بوسید و نشرمطالب شان درمطبوعات عذرخواست که درآن جریان نصیراحمد علوی رئیس امنیت ملی پروان، حاجی احمدذکی ذاهد رئیس شورای ولایتی پروان ، حاجی نوید نوری و چندین تن دیگر شاهد بودند.
نقطه عطف و قابل توجه این است که نصرت الله اقبال ازپروان است من با پدروی و خود وی ازدیرها شناخت و روابط دوستانه دارم هرگاه مشکلی درمیان میبود آنرا میخواستم و آن مشکل را باوی حل میکردم. یک باردیگر با عرض ارادت به ژورنالستان عزیزالقدر این اتهام وارده برخویش برشدت تمام وقاطعیت ردمیکنم
بااحترام
"
 
من هیچ علاقه ای به تایید این اظهارات ندارم.اینجا نیز نباید عجله کنیم. این اظهارات می تواند لاپوشانی هم باشد.حتا می ممکن در مواردی منبع قدرت با تهدید طرف مقابلش را وادار کند که معذرت بخواهد و اظهار پیشمانی نماید اما این اتفاق همچنان که در مطلب نخست هم نوشتم، به خوبی نشان می دهد که ما هیچ جدیت و ریز بینی ای در دیدن اتفاقات اطراف مان نداریم.


About the author

MasoudHasanzada

اززنده گی نامه های فرمال و سر راست متنفرم. به همین دلیل چنین می نویسم: مسعود حسن زاده ای که حالا و اینجا می بینید در کابل زنده گی می کند،شاعر و منتقد ادبی ست و رهبر نخستین گروه راک و بلوز افغانستان(مورچه ها) ست. روزگارش از راه روزنامه نگاری…

Subscribe 0
160