انسانهای عاقل همیشه برای حل مشکلاتشان و داشتن صحت کوشیده و در عوض از یک منبعی انتظار تشویق و یا کسب درآمد دارند.
جوانان ما بیشتر از پیش تلاش میکنند بنابرین بیشتر از پیش هم انتظار خواهند داشت . آنچه مرا حیران ساخته است ناسازگاری روزگار با برخیست ، آنانیکه ندانسته به اعتیاد رو آورده و بعضی ها بخاطر لقمه ای نان جانشان را در دست گرگهای مرزی ایران میسپارند
آنانی را میگویم که به موفقیت نزدیک شده اما ناگهان دیوار بزرگی سد راهشان میشود << تعداد زیادی از این سدها مربوط به اقتصاد هستند
بهترین ورزشکارمان ازین کشور میگریزد ، بزرگترین تاجران ، اساتید و دانشجویان نخبه ، همه با دردی پنهان از اینجا بیرون میروند
کسی هم درد این ملت را نمیداند ، البته میدانند اما بقول معروف خود را به کوچه حسن چپ میزنند . ما را موش آزمایشگاهی پنداشتند ، ما هم که در خواب غفلت ، بهر حال ادامه دادن به این زندگی ننگ آور مثال زندگی شیر در یک مرداب دیوار کشیده در گوشه ای از جنگلیست که روزی سلطان همان جنگل بوده و با هر غرشش تمام جنگل به پا ایستاده و بلرزه درمیامدند
از آن ورزشکار بگویم ؟ از آن که با بیش از 50 حکم قهرمانی "زیبایی اندام" از ایران به افغانستان آمده بود و اما با کوله باری از شکست و احساس پوچی مهاجرت را باری دیگر بر وطن ترجیح داد
شاید دیگر این گفته ها هم تاثیرشان را از دست داده باشند