در این روز ها سر و صدا در همه جا از نابسامانی ها بلند است ، هر فرد به گونه ی مستقیم و یا غیر مستقیم از وضع کنونی ناراضی است . علت هم در بحران عدم مدیریت در همه جا است همه شاکی از ضعف مدیریت است .

در چنین حالت با شخص زحمت کش برابر شدم او که از کاغذ پرانی های زیاد خسته شده بود و کار یک روزی وی به چندین روزها طول کشیده بود با فریاددر دهلیز ها میزد همین یک کلمه را میگفت خسته شدم !!! خسته شدم

 

این فریاد یک شخص نیست این فریاد کثیر از مردم این دیار است که از ضعف مدیریت در ادارت شکایت دارند او یک شخص است که با کراچی دست داشته ی خود در شهر برای پیدا کردن نان فامیل خود شب و روز تلاش میکند اما او هیچ وقت از این کار شاقه خسته نشده است چون به شور و شوق بیش از حد برای بدست آوردن روزی حلال برای فامیل اش میکوشد اما چی باعث شده که این مرد صبور از این کار که در دست دارد و در ادارت برای رفع مشکل خود میگردد تا راه حل برایش پیدا کند این قدر خسته بنظر میرسد.

او میگوید که کندی کار در ادارات او را خسته ساخته است مشکل نتها از این مرد نیست هزاران صدا های خفه هموطنان ما است که برای کار خودت روز ها و ماه را در پیشت در های بسته ادارت دولتی میگذارند و کسی فریاد رس مشکل آنها نیست

.

علت هم در این است که کار به اهل کارآن سپرده نمیشود و قومی پرستی بیش از حد، سد راه شده است درهرارگان دولتی اگر یکی از اقوام به قدرت برسد. در فکر آن است تا هر چی زود تر همه ی قوم خود را در پست های بلند تعین کند. اگر شایسته و لیاقت آن کرسی را هم نداشته باشد

.

برای حل این بحران لازم است تا از قوپرستی و سمت گرایی بگذریم و کار را برای اهل کار بسپاریم تا با مدیریت مدبرانه بتوانیم جبران عدم کاری سه دهه ی اخیر را تا حدی کاهش بدهیم. او در اخیر برایم گفت: دردنیای که ما زندگی میکنیم روزهای خوب و بد میگذرد زندگی در اصل امتحان آلهی است باید خوشی وغم را از مقدرات الهی خواند ، هیچ وقت مغرور و متکبر نشویم و از غذاب خداوندی که حق است بترسیم، درغم تنها از دربار خداوند یکتا کمک و یاری بخواهیم، و در اوج قدرت او را فراموش نکنیم و کار صادقانه برای این سرزمین انجام بدهیم.