و قلبت لبخند میزند

Posted on at





 

گاهی وقت ها تپش قلبت تند تر میشود،قلبت همین طور میتپد...
صدایش را میشنوی بدون اینکه دستت را رویش بگذاری
احساس خوشی میکنی !احساس شادی،با خودت میخندی، بلند میخندی
دوست داری بخندی از ته دل ،احساس میکنی خودت را رنگ کرده ای. رنگی که دوست داری ،رنگ سرخ،رنگ سبز،ابی...
شاید هم سفید ، اینقدر سفید که فکر کنی سبک شده ای،فکر کنی میتوانی پرواز کنی،بپری از بودنت و بروی به سمت نبودنت
اری ! بروی به سمت نبودنت ،بودن هایی که دوست داشتی باشی ولی نبودی
خودت را در درونت کشتی ،نشدی، نبودی اما فقط فکر کردی که بودنت بهترین راه است حالا نبودنت را فریاد میزنی با شادی فریاد میزنی
شادی به رنگ سرخ،به رنگ ابی، و در اخر به رنگ سفید
چادر سرخت را به سر میکنی لبخند میزنی به طرف اینه میبینی ...لبانت را هم سرخ میکنی ،باز هم به خودت لبخند میزنی ،
عطر میزنی بیشتر از همیشه ...
دستانت را بو میکشی ،چشمانت را میبندی،باز هم ....
میخندی و فراموش میکنی تمام غم های عالم را




 





About the author

minarezaee

مینا رضایی متولد 1990 در کابل،افغانستان زندگی میکند .

Subscribe 0
160