نقد, یک مهارت اجتماعی

Posted on at


نقد واژه ی مانوسی است که منتفد و عالمان مربوط هر کدام از نقطه ی دید خویش تعریفی از آن را خلق و به جامعه تقدیم کرده اند, البته تعریف های مختف از نقد حاصل چند معنایی آن نیست بل اینکه هر کسی که با نقد به نحوی سرو کار دارد نظر به ظرفیت وتوانایی خویش توانسته است که آنرا در قالب واژه های خوش آیند خودش ترتیب و تعریف کند.



به همان اندازه که برای نقد کردن مهارت, علمیت, استعداد و معلومات درباره ی پیشینه ی موضوع مربوط نقد ضرورت است به همان پیمانه برای درک نقد و فهمیدن این که نقد چیست, توانایی ضرورت است. در حال حاضر صر نظر از اینکه چگونه نقد می شود, مخاطبان نیز به همان اندازه ای که گیرایی دارند, می توانند که از موضوع مورد نقد درک و تعریفی برای قانع ساختن خود داشته باشند, بنابرین در یک موضوع نقد شده نیز به طور مستقیم مرتبط به توانایی و علمیت مخاطب است.


اما برداشت از (( نقد )) در بسا جامعه های بشری چگونه است ؟


امروزه در اکثر کشورهای نه چندان پیشرفته واژه ی نقد برای قشر عام و حتا در بعضی زمان ها برای تعداد انگشت شماری از نخبه گان و یا سیاست مداران خوش آیند نیست و در مقابل این کلمه از خود واکنش نشان می دهند و سیستم دفاعی شان همیشه به طور خود کار در مقابل منتفد فعال می شود, غافل از اینکه چه مزیتی دارد.


در بسا جامعه ها و قشر های مختف همان جامعه متاسفانه تا به حال مطالعه و شناخت دقیق از نقد ندارند. امروزه نیز اکثر مردم به این فکر اند که نقد یعنی عیب جویی و بدگویی و یا هم تحقیر یک نزد دیگران.متاسفانه چنین فرد ها یا اینکه مطالعه ی درست از نقد ندارند و یا هم اینکه فقط یک جانب قضیه را دیده اند. چنین شخص هادید باز و روشنفکرانه به چنین مسله ندارند و یا هم مثل که پیشتر ذکر کردم, انسان ها تظر به دانش خودی می توانند که از نقد بهره ببرند یعنی میزان علمیت تناسب مستقیم با میزان درک نقد دارد.



بنابران می توان گفت که نفد در اکثر مردم هنوز هم خفته باقی مانده است; اگر کسی نقد می کند دیگران به او اعتنایی ندارند, ای بسا کسی که مورد نقد قرار می گیرد, به جای اصلاح خود در عوض واکنش تندی هم از خود نشان می دهد و یا هم این مهارت یعنی نقد تعمیم نیافته است با توجه به این که تعمیم پذیر است و می توان گفت که یک بخش مهم از مسولیت هر فرد برای اصلاح جامعه است. بنابرین نفد باید عمومیت پیدا کند, شناخته تر شود و رفته رفته به یک مهارت اجتماعی تبدیل شود, زیرا که نقد از جمله ی مهمترین عامل هایست که پیشرفت یک جامعه را از هر لحاظ ممکن, تضمین می کند, پس باید نقد کرد.


برای تبدیل کردن نقد به یک مهارت و عمومیت دادن آن که در مجموع مهارت اجتماعی می شود, باید از مرحله های مختلف گذر بسیار دقیق داشت. هر چند که خود نقد دو جنبه دارد یعنی وقتی که کسی مورد نقد قرار می گیرد شاید کمی نزد دیگران خرد شود ولی در عوض اصلاح آن معظل به مراتب بزرگتر ای این مسله است, با توجه به این نقد سه موضوع دیگر را نیز دارد; منقد, نقد شونده و مخاطب. منتقد باید در نقد خویش بسیار محتاطانه عمل کند, نقد عاری از هر نوع غرض ورزی شخصی باشد, فقط برای رشد و اصلاح جامعه باشد و ضرورت به تفسیر دوباره نداشته باشد.نفد شونده نیز باید انتقاد پذیر باشد و با حوصله مندی برای اصلاح خود بکوشد و  مخاطب همیشه باید نقد هارا مورد مطالعه قرار دهد, از نظریه ها استفاده کند و نظریه پردازی در محدوده ی فکری خود را داشته باشد.


اما برای تبدیل شدن نقد به مهارت اجتماعی این قدر کافی نیست !


مردم یک جامعه اگر می خواهند که پیشرفت کنند باید نقد را مثل سایر مهارت های اجتماعی چون مباحثه, تفکر و سایر موضوع ها به یک مهارت اجتماعی تبدیل کنند. تمام فرد های یک جامعه با توجه به معیارهای نقد در حیطه ی توانایی خود هم مولد خوب باشد و هم منتقد مسول. یکی از مثال های نقد (( امر باالمعروف و نهی عن المنکر )) است که از ارزش عالی برای اصلاح جامعه ی بشری برخوردار است. اگر انسان ها با توجه به استعدادی که دارند همه به نقد دست بزنند, دیر نخواهد بود که همه ترقی کنند به شرط اینکه هر کس در حصر قابلیت خود با توجه به معیار های نقد کند.


بنابرین در صورتی می توان که نقد را به یک مهارت اجتماعی تبدیل کرد که همه با در نظر داشت ظرافت های نقد , معیارها و اصل های نقد را به طور کامل درک و عملی کنند, جامعه انتقاد و انعطاف پذیر باشد و در صورتی که اکثریت این مهارت را آموختند, نقد عمومیت پیدا می کند که در نتیجه به یک مهارت اجتماعی تبدیل می شود.شعار من همیشه همین است که من نقد بی غرض با بیشتر از توصیف مغرضانه دوست دارم, زیرا که باعث ترقی من می شود.



نویسنده : فرزاد صالحی



About the author

farzadsalehi

Student of Journalism Faculty

Subscribe 0
160