صحنه 69: محل: دروازه خانه زمان: صبح مکان: خارجی
هردو از خانه بیرون میشوند ا ززینه های شکسته دهلیز پایین میشوند پدر بالای زینه آخری می نشیند
صحنه 70: محل: داخل حویلی زمان: صبح مکان: خارجی
رویا به طرف چاه آبی که آنطرف حویلی است میرود آب بالا میکشد به داخل آفتابه میریزد وسپس به طرف پدر می آید
صحنه 71: محل: داخل حویلی زمان: صبح مکان: خارجی
رویا آفتابه بدستش است وبالای دستهای پدرش آب میریزد وپدر دست ورویش رامیشوید
صحنه 72: محل: داخل حویلی زمان: صبح مکان: خارجی
رویا است پدر را میگیرد پدر از جای بلند میشود واز زینه ها بالا میرود ووارد خانه میشوند.
صحنه 73: محل: خانه مامای بنفشه زمان: صبح مکان: داخلی
دردهلیز همه دور سفره جمع شده اند وصبحانه پنیر، مربا وخامه اند، نان وپیاله های چای هم برروی سفره چیده شده است.بنفشه دور دهانش را پاک میکند وروی به طرف مامایش میکند
بنفشه: امروز کارا را شروع میکنیم؟
ماما: ها، امروز به مکاتب میریم از دختران دیدن میکنیم
ولست نامهای دختران فقیر را میگیریم
بنفشه: کی میریم؟ صبح یا پیشین؟
ماما:حالی میریم که تادیگر(عصر)همه مکتب ها خلاص شود
بنفشه: مه میرم خودرا آماده کنم.
شما هم ماما بروید وخودرا آماده کنید که زود تر برویم
بنفشه از جایش میخیزد و بعد به طرف دروازه اتاق خواب میرود.
ماما: درست است توخودرا آماده کن مه هم آماده میشم
مامایش هم از جاش بلند می شود وبه طرف اتاقش میرود. بی بی به بالشت پشت سرش تکیه میکند وبه تلویزیون نگاه میکند. وفرشته هم درحال جمع کردن پیاله ها وبشقابها ازروی سفره میباشد بنفشه از اتاقش بیرون میشود. مانتوی به برش است وکیفش به شانه اش وبه طرف دروازه اتاقمامایش میرود.
بنفشه: تک،تک میکند
ماما جان آماده شدید؟ بیایید دیگه!
ماما: حالی میآیم.
ومامایش از اتاق بیرون میشود وکد شلوار برتنش است هردو به طرف دروازه دهلیز میروند
ماما: خداحافظ مادرجان مارفتیم
بی بی: خدا پناه تان به خیر برید.
فرشه هم به آشپزخانه است.
فرشته: خدا حافظ
از دهلیز بیرون میشوند ودروازه دهلیزرا میبندند.
صحنه 74: محل: راه پله زمان: صبح مکان:داخلی
کفش های شان را میپوشند واز راه پله پایین میآیند.
صحنه 75: محل: داخل حویلی مامای بنفشه زمان: صبح مکان: خارجی
از زینه ها پایین می آیند ومامایش همرا با کلیدش دروازه موتر را باز میکند وبنفشه داخل میرود و دروازه راباز میکند سپس به طرف موتر میآید وداخل موتر می نشیند وموتر حرکت میکند به طرف بیرون ازخانه سپس از موتر پایین میشود
صحنه76: محل: داخل کوچه زمان: صبح مکان: خارجی
ازموتر پایین میشود و بطرف دروازه حویلی اشت میرود. دروازه را میبندد وبه طرف موتر می آید وبالا میشود به موتر وبعد موتر حرکت میکند
صحنه77: محل: داخل موتر زمان: صبح مکان: داخلی
بنفشه: اول به کدام مکتب میریم؟
ماما: اول به مکتب ابولقاسم فردوسی میریم
بنفشه: به کجاست؟
ماما: به مکرویان 3 است.
صحنه 78: محل: سرک مکرویان 3 زمان: صبح مکان: خاجی
موتر را نشان میده که به سرک درحال حرکت است
صحنه 79: محل: دروازه مکتب فردوسی زمان: صبح مکان: خارجی
موترکنار سرک مقابل دروازه مکتب ایستاده میشود وبنفشه ومامایش از موترپایین میشون وبه طرف دروازه مکتب حرکت میکنند
صحنه 80: محل: داخل مکتب زمان: صبح مکان: خارجی
ازدروازه مکتب میآیند داخل وپیش چند تا دختر انضباط که پهلوی دروازه بالای چوکی نشسته اند میروند، امضاء میکنند وبه طرف دهلیز مکتبمیروند
ماما: اداره مکتب شما کجاست؟
انضباط: داخل همان دهلیز بروید آنجاست
صحنه 81: محل: داخل دهلیز زمان: روز مکان: داخلی
داخل دهلیز میشوند وبه نوشبه که بالای دروازه اداره است نگاه می کنند که نوشته است اداره وداخل میشوند
صحنه82: محل: داخل اداه زمان : روز مکان: داخلی
بنفشه ومامایش دروازه را باز میکنند و وارد اداره میشوند مدیره که برروی چوکی نشته است ومقابلش
یک میز است وبالای میز یک تیلفون دیجیتال ، مهر ومقداری اسناد گذاشته شده است بنفشه ومامایش به
طرف خانم میرود
ماما: مدیره این لیسه شما هستید؟
خانم: قفث من هستم لطفا بنشینید
ماما: تشکر
مدیره: بفرمایید لطفا معرفی کنید.
ماما: مه خودم یک انجینر ساختمانی هستم ویک شرکت
دارم بنفشه جان خواهرزاده من است، از آمریکا آمده،
فارغ التحصیل حقوق است وتحصیلات خودرا هم همانجا
ختم کرده
مدیره با بنفشه دست می دهد.
مدیره: خوش آمدید!
بنفشه: خوش باشید.
ماما: حال مه وبنفشه جان تصمیم گرفتیم که یک مرکزمشوره
دهی ومساعدت های حقوقی برای دختران افغان جور کنیم و
از سطح مکاتب، دخترانیکه مشکلات زیاد دارند ویا مورد
ظلم وستم قرار گرفته اند جمع آوری کنیم وبرای شان بگوییم
به مرکزمابیایند وبنفشه جان یک مشاور حقوقی باشد و برای
شان کمک کند.
وحالی هم ما از شما میخواهیم که لست نامهای شاگردان فقیر
را بگیرید وفردا به مرکز ما که آدرس را برای شما میگم
روان کنید
مدیره: آدرس این مرکز کجاست؟
ماما: به سرک مکرویان وزیر اکبرخا- مرکز مشوره دهی و
مساعدت های حقوقی دختران افغان طرف راست سرک
بنفشه: خوب حالی ما بریم که دیگه مکتبها هنوز ماند ه
مدیره: باشه چای میخورید!
ماما: تشکر باید مابریم خیلی از مکاتب مانده
خدا حافظ
بنفشه: خدا حافظ
مدیره : خدا حافظ تان.
صحنه 83: محل: دروازه مکتب زمان: روز مکان: خارجی
از دروازه موتر بیرون میآیند وبه موتر مینشینند وموتر به داخل سرک حرکت میکند
صحنه 84: محل: دروازه مکتب الفتح زمان: روز مکان: خارجی
بنفشه ومامایش از موتر پایین میشوند وبه طرف دروازه میروند وداخل میشوند
صحنه 85: محل: دروازه مکتب الفتح زمان: روز مکان: خارجی
بنفشه ومامایش از مکتب بیرون میشوند وبه موتر می نشینند وحرکت میکنند.
صحنه 86: محل: دروازه مکتب عایشه درانی زمان: روز مکان: خارجی
موتر از آنطرف میآید ونزدیک دروازه مکتب ایستاد میشود، بنفشه ومامایش از موترپایین میشوند وداخل مکتب میروند
صحنه 87: محل: دروازه مکتب عایشه درانی زمان: روز مکان: خارجی
بنفشه ومامایش از مکتب بیرون میشوند وباهم چیزی میگویند وبه طرف موتر میروند وبالا میشوند وموتر
حرکت میکند.
صحنه 88: محل: داخل موتر زمان: روز مکان: داخلی
مامایش به جلو وبنفشه به پشت نشسته است.
بنفشه: چند تا مکتب دیگه مانده؟
ماما: به یک مکتب دیگر هم میریم خلاص میشه.
صحنه49: محل: داخل سرک زمان: روز مکان: خارجی
موتر را نشان میدهد که به داخل سرک درحال رفتن است
صحنه 90: محل: دروازه مکتب حبیبیه زمان: روزن مکان: خارجی
موتر ازآنطرف می آید ونزدیک دروازه مکتب بی بی مه روی ایستاده میشود. بنفشه ومامایش از موتر پایین میشوند به طرف مکتب میروند وداخل مکتب میشوند
صحنه 91: محل: دروازه مکتب حبیبیه زمان: روز مکان: خارجی
هردو از مکتب بیرون میشوند به طرف موتر میروند وبالا میشوند به موتر، موتر حرکت می کند
صحنه 92: محل: داخل موتر زمان: روز مکان: داخلی
هردو داخل موتر نشسته این.
بنفشه به طرف خانه میریم؟
ماما: بلی چرا؟
بنفشه: میخواستم تعمیر مرکزی را که جور کردید ببینم
گفتید به همین سرک است.
ماما: باشه چند دقیقه بعد میرسیم وبرایت نشان میدهم
صحنه 93: محل: سرک مکرویان وزیر اکبرخان زمان: روز مکان: خارجی
موتر را نشان میدهد که بیکطرف سرک ایستاد می شود.
صحنه 94: محل: داخل موتر زمان: روز مکان: داخلی
مامای بنفشه پنجه اش را به آنطرف سرک میکند
ماما: اونه، بنفشه جان مرکز ما آنجاست
بنفشه: خوب است،موقعیت خوب دارد بخانه هم نزدیک است
وسپس مامای بنفشه دستش را بالای کلچ موتر میگذارد وموتر را حرکت میدهد.
صحنه 95: محل: دروازه خانه مامای بنفشه زمان: روز مکان: خارجی
موتر از آنطرف میآید وپهلوی دروازه ایستاد می شود. بنفشه ازموتر پایین میشود وزنگ دروازه را میفشرد
فرشته: کی است؟
بنفشه: باز کنید من هستم.
دروازه باز میشود وبنفشه داخل میرود دروازه بزرگ را هم باز میکنند وموترداخل حویلی میرود.
صحنه 96: محل: دروازه خانه رویا زمان: روز بعد ازظهر مکان: خارجی
رویا دروازه حویلی را بسته میکند واز حویلی بیرون می آید، لباس مکتب برتنش است وبه طرف کوچه حرکت میکند
صحنه 97: محل: داخل کوچه زمان: روز بعدازظهر مکان: خارجی
به وسط کوچه میرسد که بازهمان بچه هارا می بیند که به کنار دیوار کوچه ایستاده اند،سرش را پایین میآندازد واز کنارشان رد می شود.
بچه: اونه بازهمان دخترک مقبولک آمده
بچه: به کدام سرای خانه تان است؟ اوه دختر
همراه تو دارم؟ هه هه هه
رویا سرعتش را زیاد می کند وازکوچه بیرون می شود
صحنه 98: محل: پیاده رو-کنار سرک زمان: بعد از ظهر مکان: خارجی
رویا ا زدور به طرف مکتب میآید ونزدیک میشود
صحنه 99: محل: دروازه مکتب حبیبه زمان: بعد ازظهر مکان: خارجی
رویا به طرف مکتب میرود و به مکتب میرود . رویا از دروازه مکتب داخل مکتب می آید وبه طرف زینه های دهلیز مکتب میرود بالا میشود وداخل دهلیز میرود.
لطفا برای خواندن ادامه فیلمنامه اینجا کلیک نمایید
