بی موتری تا چی وقت؟

Posted on at


 


 


نزدیک شام بود در شهر میخواستم که به طرف خانه بروم در ده افغانان رسیده بودم و منتظری موتر را میکشیدم تمام مردم ما اعم از زن پیر زن و موی سپیدان کودکان و جوان همه در آن جاه انتظار موتر بودن به نسبت بیرو بار زیاد هیچ موتر پیدا نمیشد و با رسیدن یک موتر بدون مراعت نمودن خوردی و بزرگی همه بدون پرسان که موتر به کجا میرود موتر پر از نفر میگردید.


 


مردم همه با خستگی زیاد که از طرف وظیفه میباشد به طرف خانه روان میشود اما متاسفانه زمانیکه  به ایستگاه میرسند باز هم به مشکلات زیادی متوجه میگرددند بازهم تمام مشکلات را همین مردم ستم دیده که در چند دهه جنگ سپری کرده بودن متحمل میشوند.


و باز زمانیکه موتر برای شان پیدا میشود ولی باز هم یک مشکل بزرگی که توجه به آن صورت نگرفت است که یک ایستگاه مستقیم را به چند ایستگاه تبدیل کردن است که از هر ایستگاه کرایه جداگانه اخذ مینمایند که یک مشکل اساسی را برای همگان بوجود آورد است.



راه بندی که تمام شهر کابل و همشهریان عزیز به آن گرفتار استند که باعث بوجود آوردن هزاران مشکل میشود و بخصوص ناوقت رسیدن به وظیفه  میشود روزی سوار موتری شدم میخواستم به طرف خانه بروم در مسیر راه از درایور موتر پرسیدم که چرا شما یک مسیر مستقیم را به چند ایستگاه تبدیل نمودید او در جواب این سوالم چنین پاسخ داد که آیا کدام سرک این شهر ما جور است و دوم اینکه هر روز قیمت تیل هم به طرف آسمان میرود پس چگونه میتوانم این مصرف خود و موتر را پور نمایم .




اگر توجه نمایم آن شخص در حقیقت واقعیت را برای ما بیان نمود است اما بالای هر فرد لازم است که دست به دست هم داده تا در آبادی و پاکی و نوسازی وطن خود سهیم شویم زیرا این وطن در دو دهه جنگ که همه در آن رنج های گونا گون را متحمل شد اند


.


 


توانایی رسیدن به هر هدف آسانتر زمانی میگردد که در آن احساس هر شخص دخیل باشد  و پس چی بهتر که راه که همه آن را دوست دارند آن را تعقیب ننمایم تا یک زندگی پر از خوشی و سلامتی در آیند داشت باشیم و برای آیندگان ما یک فرهنگ وطن دوستی را یاد بدهیم.


نویسنده عبدالقهار کبیری


 


 



About the author

160