افسوس

Posted on at


من که در جستجوی شقایق و دینم اما افسوس   


  منتظر دیدار نرگس و عرق چینم اما افسوس


در پی چشم او و زآیین گمراه      


گوش در راه مریم و نوشینم افسوس


گردم در گلستان بهر آن آبشار طلایی


که زقامتش به یاد مرسل و شاهینم اما افسوس


نظر سوی نظر جو جوید نظر


که دل نظر سوی سوسن  و درکمینم اما افسوس



جهد بودن آن آغوش دلگشاه


و من در پی رخ بنفشه و گزینم اما افسوس


سجده ام سوی یک آینه است و بس


که در جستجوی صاحب آینه سمن مسکینم اما افسوس


دیده دل و آینه رسوای پیمانه


که زعشق او عاشق لاله و جان شیرینم اما افسوس


رویشی ندارم شب و روز در دیار او


که فقط به آن نگاه یاس به یاد تو نشینم اما افسوس




About the author

hasseb

i like poems

Subscribe 0
160