بیایید از بلاگ های خود در رسانه های اجتماعی استفاده کنم تا از یک راه حل صلح آمیز در کشمیر پشتیبانی کنیم.

Posted on at


در جریان چند روز آینده شاهد شدیدترین عملیات نظامی در تمام زندگی خود خواهم بود. گرچه در شرایط صلح هستیم بازهم در گوشه گوشه شهر همه مسلح و آماده شکلیک منتظر اند. مناطق روستایی نیز از این حالت اضطراری بیرون نبوده اند.


در جریان راه به کارگیل(Kargil)  سربازان که بطور منظم صد تا صد و پنجاه متر از هم فاصله داشتند و در منطقه مستقر بودند از کلکین اتوبوس قابل مشاهده بودند


. بازرسگاها به تعداد زیادی وجود داشتند و سرعت کار شان بسیار آهسته بود. اگر وضعیت راه را دشوار بنامیم بازهم کم گفته ایم.


طوریکه ماشین گذرگاها را بصورت مارپیچ میگذراند, میتوانستم فاصله چند انچی لاستیک هایش را از کناره راه با هزاران فوت (Foot)  پرتگاه در قسمت پایینی ببینم. بعضی بخشها به اندازه ای باریک بودند که ما باید می ایستادیم تا وسیله های نقلیه دیگر بویژه کاروانهای نظامی عبور کنند.یک بار تا 137 ماشین را حساب کردم . این در شرایط بود که جنگ متوقف شده بود.



باوجودیکه فضای تشنج همیشه در این منطقه وجود دارد, من بسیار خوشحالم که بسیار مردم صمیمی را ملاقات کردم. آنها بسیار خوشحال بودند که در جریان چند ماه گذشته هیچ جنگ در آن منطقه بوقوع نپیوسته است


. به سختی میتوانستم باور کنم که من به این اندازه بدون هیچ رهنمای دور رفته ام و کنجکاو بودم تا دلیل آنرا بدانم. برای بیان زیبایی مردم اجازه دهید تا به شما یک داستان را بازگو کنم.  در راه بازگشت از سرینگر, منتظر یک وسیله نقلیه بودم, اما هیچ وسیله نقلیه ای پیدا نمیشد. بنا تصمیم گرفتم که به راه خود ادامه دهم تا کسی مرا برساند.



همه میخواستند تا مرا برسانند. این آسان ترین سفر رایگان من در تمام زمان زندگی من بود. در یک خودروی نظامی با یک افسر به راه خود ادامه دادم و زمانیکه راه او از راه من جدا میشد, یک وسیله نقلیه دیگرا را دست داد و از او خواست تا مرا برساند. چهره راننده را که از دیدن من راضی نبود دقیقا به یاد دارم, اما بازهم او قبول کرد تا چند ساعتی همراهی من را بپذیرد. 




About the author

160