چرخ

Posted on at



فصل گل است و روز و شب و نو بهار صبح


از جوش کوکت است گل اندر کنار صبح


خواهی که فیض رحمت حق را نظر کنی


دل را مده بخواب گران زینهار صبح


گر مرده دل نه ای بنگر از سر خرد


باشد عیان زصنعت پروردگار صبح


باشد بجیب از اختر و مهرش در خوشاب



بعنی بگوش چرخ بود گوشوار صبح


یا چوشش صفا که به صبح است از چه روست


دارد شباهتی به بناگوش یار صبح


هر روز چاک کرده ام گریبان بدر خویش


از دست جبرت ای فلک بی مدار صبح


مخفی مباش بی خبر از فیض صبحدم


از جای آب شیر دهد آبشار صبح




About the author

160