آرزوی دختر افغان

Posted on at


دختر افغان ازروزی که به دنیا میاید همه خوش وراضی به نظر نمی رسند


چرا که یک دختر است سپس که بزرگ میشود همواره فرق بین او وپسر گذاشته میشود وروز ها میگذرد وشب ها سپری میشود وامید ها در قلب کوچکش شگوفه


میکندوآهسته آهسته که بزرگ میشود تازه آرزوهایش غنچه میکند آنوقت است که احساس ضعفوناتوانی برایش داده میشود واز انجام هرگونه فعالیت از بیرون خانه منع میشود وآرزوهای که در قلب خود داشت مانند درس خواندن وتحصیل کردن را ناچار باید فراموش کند چرا که او یک دختر است وبرای دختر درس خواندن عیب است 


وباید حالا بار گران مسولیت ها را بدوش بگیرذوقبول کند که حالادیگر راهی برای پیشرفت وپوره کردن آرمان های او نیست وباید که ازدواج کند


وصاحب یک خوانواده پراز جنجال شودوصاحب فرزندان شودوانها را پرورش دهد ودر مقابل شوهر وفامیل آن هیچگونه ابراز نظر نکند


وهر گونه ظلم وستم را به خاموشی قبول کند اگر رو.زی برای گرفتن حق خود کدام تلاش را کند از ان محروم میشود


و به دیده به او مینگرن که گویا کدام کار بسیار زشت را انجام داده است  



About the author

160