طویل ترین شب امسال هم بدون تو گذشت

Posted on at


 

طویل ترین شب امسال هم بدون تو گذشت ، این چند شب دیگر هم باید بگذرد بی تو، توی همه شب هایمسیگار آتش می زدم، گرچه شوق ندارم که سیگارم را با آتش دیگران فروغ دهم، خاطراتم را از سینه های دیگران و هم خودم بیرون می کشم این بار با یک دود سیگار کوشش فراموش کردنت میکنم، چقدر سخت است که بگویی تنهای تنهایم، چه شب های من تنها نشسته بودم، چه روزهای که با تو نشسته بودم، جوانه های خوشی هایم همه به گذشته رقم خورده!

 

شب ها به یاد تو غرق خیالات می شوم، با چهره های تخیلی آشنا می شوم، نقش ترا نقاشی میکنم، با تصویرغرق گناه میشوم، باز شب هایم بی تو به پایان می رسد‌، چهره ی ماه نمای تو از طرف صبح نمایان میشود، همه صورت های دلهره را ریشه کن میسازد،

 

جوانه ی لبخند تو سبزه ها را به لغزش در می آورد، گاهی لب های نازکت با همدیگربرخورد جسمی می کند گویا آب حیات   می ریزد، در تو عشق معنا می شود وهم لبخند شگوفه میکند ؛ تو زیبا ترین گل بهار ، بی تو هیچ بهاری به گل پیچک سلام نخواهد داد ، بی تو هیچ صفحه ی سیاه نمی شود و هیچ قلمی در رنگ ....

 

تو آغاز، تو انجام من هستی......

 

قلمی که همیشه خون سیاه می نوشد و راه سفید را دنبال می کند؛ می نویسد: تو همان فرشته ی زمینی هستی که در خط سفید می جویم، توبهشته ی آسمانی در تربت آدمیان سکونت کردی!

 

گاهی وقت ها وجود تو را حس می کنم؛ دریاد می­افتم بازهم تنهایم، تنهایی من آنقدر بزرگ است که حتا برگ درختان این   فصل بهار چهره ی پاییز را به خود گرفته است، وقتی در زیر درختی قدم می زنم برگ ها ازدرخت فرو می‌ زیرد، نگاهی بر زمین می کنم رنگ جدایی را به خود اختیار کرده است، رنگی که همیشه جدایی را در خود نمایان می کند، باخود میگویم که آیا من بدهستم ؟ هرچه از من فرار میکند؟ ... حتا تو...!!!

 

نویسنده: صبغت الله اینان

 



About the author

sebghat

I Sebghatullah of Faryab province, my native language is Uzbek, was born in a family of husbandry and Badansh in 1371. Courses currently taught at Kabul University journalism class got two. I work more accessible to calligraphy, painting, music and sport, and I'm interested in writing too. Genial Annex I…

Subscribe 0
160