ادامه حسین هلاج.....
میخواهم درباره کرامات آن مرد بزرگ برایتان اندکی یاد آوری کنم تا .....
در بلاگ قبلی در مورد زندگی نامه هـلاج برایتان مکمل معلوماتی را ارائه کردم و حالا میخواهم درباره مـعــجزات وی اندکی بیان کنم....
این را همه میدانید که هر پیغمــبری برای اثبات پیامبری خود باید نشانه هایی داشته باشد و یا هر آن کسی که از جانب الله فرستاده میشود باید دارای نشانه هایی باشد تا مردم بتواند هرآن چیزی که او میگوید را قبول کند...........
خداوند هم برای هــلاج چینین کراماتی را اعطا کرده است : به طور مثال:
*همیشه بر خود واجب میدانست که در شبانه روز 400 رکعت نمـــاز برای اله ی خود به جا می آورد....
* میگویند یک عقربی به دورش میگشت مردم میخواستند اورار بکشند اما او گفت دست بکشید
که او به مدت 12 سال دوست ومرید من است....
*روزی همراه با دوستانش در صحرایی بود و دوستانش گفتند ما انجـــــیر میخواهیم دست خود را به طرف آسمان بالا کرد و یک سبد انجیر تازه را برایشان داد و همچنین حلــــــــــــوا..........................
(امثال این کرامات زیادی دارد که اگر قلم در دست گیرم و بنویسم صفحه صفحه خواهد گردید.)
از وی پرسیدند: که طریق به خدا رسیدن چگونه است گفت دو قدم است و رسیدنی : یک قدم از دنیا بر دار و یک قدم از عقبی و اینک رسیدی به مولی ......
از سخنان وی:
*از او پرسیدند: که فقیر کسیت: گفت فقیر کسی است که از ماسوی الله مستغنی است
*نماز عاشقــــــــــان را با خون باید وضو کرد.
هنگامیکه او را شهید میکردند از قطره قطره خونش نقش الله ظاهر میگشت....
هنگام مرگ خود گفت: خاکستر مرا که در آب بیاندازند آب دریا بالا خواهد آمد به سانی که همه بغداد را آب خواهد گرفت ....
هلاج پیغمبـــــــر نبود اما برای رسیدن به خدا مردمان زیادی را هدایت میکرد ...
ان شا الله همه ما بتانیم که عشق واقعی را درک کنیم
عاشـــــــــــــــــق ذاتی باشیم که جز او هیچ عشقـــــــــی دیگر راستین نیست
خداونــــد خودش گفت است که من از شاهرگ گردن به بنده ام نزدیکترم فقط کافی است که بنده ام مرا دریابد....
و راه رسیدن به خــــــــــدا همانا خود شناســــــــــی است و بس.
زهرا نزهت
